جدول جو
جدول جو

معنی چاه چراغ - جستجوی لغت در جدول جو

چاه چراغ
(چِ)
دهی است از دهستان سراب دره بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در5 هزارگزی خاور سراب دره و 2 هزارگزی شمال راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت واقع شده، جلگه، معتدل و مالاریائی است و 72 تن سکنه لر و فارس دارد. آبش از چشمه ها، محصولش غلات، حبوبات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر است. راهش اتومبیل رو است و ساکنین ده از طایفه بهرامی بوده عموماً چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهل چراغ
تصویر چهل چراغ
(دخترانه)
چلچراغ
فرهنگ نامهای ایرانی
(هَِ چِ)
عوام آنگاه که چراغ روشن است و سوگند خوردن خواهند اشاره به چراغ افروخته کنند و گویند: به این شاه چراغ. (یادداشت مؤلف). یا به این شاه چراغ قسم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هَِ چِ)
لقبی است که شیرازیان به احمد بن موسی علیه السلام داده اند که در آن شهر مدفون است و بقعه ای دارد. و مهمترین زیارتگاه شهر شیراز است و نزدیک مسجد نو واقع است. حضرت میرسید احمد (ع) در آغاز قرن سوم هجری بشیراز آمد و همان جا وفات یافت. در زمان اتابک سعد بن زنگی امیرمقرب الدین مسعود بدرالدین وزیر این شهریار بقعه و گنبدی بر مزار وی ساخت و اتابک نیز رواقی بر آن افزود و سپس ملکه تاش خاتون مادرشاه ابواسحاق اینجو در سالهای 745- 750 هجری قمری تعمیرات اساسی در آن انجام داد. (و تاریخ بنای اصل قبه طبق شیرازنامه در سال 744 هجری قمری بوده است. (تعلیقات قزوینی بر شدالازار ص 393)) و بقعه و بارگاه و مدرسه عالی و مدفنی برای خود در جنوب آن ساخت و سی هزار جزو قرآن نفیس منحصر بفرد با خطوط ثلث طلایی و تذهیب عالی مورخ به 745 و 746 هجری قمری را بر آن وقف نمود. از ابنیۀ شاه خاتون چیزی باقی نیست لکن قرآنها محفوظ مانده است و در موزۀ پارس نگاهداری می شود. درزمان سلطنت شاه اسماعیل اول بسال 912 متولی بقعه که نامش میرزا حبیب اﷲ شریفی بود تعمیرات اساسی در این بنا انجام داد و در 997 هجری قمری بر اثر زلزله نیمی از بنا منهدم گشت و تعمیر مجدد یافت و در قرن سیزدهم هجری چند بار خراب شد و مجدداً تعمیر و ساختمان گردید و فتحعلیشاه قاجار در سال 1243 هجری قمری ضریحی بر آن وقف نمود. بر اثر زلزلۀ سال 1269 باز خرابیهایی به بقعه وارد آمد و مرحوم محمد ناصرظهیرالدوله آن راتعمیر کرد بیت ذیل را درباره گنبد شاه چراغ قبل ازخرابیها و تجدید ساختمان نقل مینمایند:
نور میبارد از این گنبد هفتاد و دو ترک
از در مسجد نو تا به در شاه چراغ.
آخر بار مرحوم نصیرالملک گنبد آن را تعمیر نمود ولکن بعلت شکافهای متعددی که برداشت در سال 1337 هجری شمسیگنبد را برچیدند و بجای آن با آهن و مصالح ساختمانی مناسب گنبد سبک و قابل دوام بهمان طرح و بهزینۀ مردم شیراز ساخته اند. بنای کنونی مشتمل بر ایوان اصلی در مشرق و حرم وسیع و شاه نشینهایی از چهار جانب و مسجدی در جانب مغرب حرم و اطاقها و مقبره های متعدد متصل به بقعه است. آینه کاری و نوشته های گچ بری و تزیینات و درهای نقره و رواق و حرم وسیع این بقعه بسیار جالب توجه است و مرقد مطهر در شاه نشین بین محوطۀ زیرگنبد و مسجد بالای سر امامزاده قرار دارد و این سبک مرقد که در وسط محوطۀ زیر گنبد بنا شده از زیارتگاههای معروف شهر شیراز بشمار میرود. دو منارۀ کوتاه در دو انتهای ایوان زینت بخش بقعه بوده و صحن وسیع از سه جانب آن را احاطه نموده است. بقعۀ شاه چراغ در تاریخ 20 بهمن ماه 1318 هجری شمسی ذیل شمارۀ 363 در فهرست آثار تاریخی بثبت رسیده است. (اقلیم پارس تألیف سیدمحمدتقی مصطفوی ص 64). و نیز رجوع به احمد بن موسی بن جعفر... شود
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ چِ)
دهی از دهستان رستم آبادی بخش رامهرمز است که در شهرستان اهواز واقع شده. و دارای 100 تن سکنه است. ساکنین از طایفۀ گاومیشی میباشند
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ده کوچکی است از دهستان حومه شهرستان سراوان که در 28 هزارگزی جنوب خاوری سراوان و یک هزارگزی جنوب شوسۀ سراوان به کوهک واقع شده و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان لادیز بخش میر جاوه شهرستان زاهدان که در 37 هزارگزی باختر راه فرعی میر جاوه به خاش واقع شده. کوهستانی، گرمسیر و معتدل است و 200تن سکنه دارد که از طائفۀ ریگی هستند. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غُ)
چاهی است بر یک روزه از مدینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ چَ)
دهی است از دهستان فعله گری بخش سنقر و کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 10 هزارگزی شمال سنقرو 3 هزارگزی راه فرعی سنقر به ده عباس واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 40 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات دیم. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، پلاس و جاجیم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مِ چِ)
بمعنی خوبی و روشنایی. (آنندراج). چراغ. چشم و چراغ. رجوع به چراغ و چشم و چراغ شود، هر چیز گزیده و نخبۀ از سایر چیزها، کنایه از محبوب و معشوق. (آنندراج) :
تا ظن نبری چشم چراغا که شب آید
چشم و دل من سیر شود زان لب شیرین.
فرخی (از آنندراج).
رجوع به ’چشم و چراغ’ شود
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ چِ)
چراغ واره. رجوع به چلچراغ شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در 108 هزارگزی خاور حاجی آباد و 5 هزارگزی شمال راه میناب به فارغان واقع شده. کوهستانی و گرمسیر است و 159 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش خرما و غلات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کردستان. واقع در 21هزارگزی شمال کوزران با 100 تن سکنه است. آب آن از چاه و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا